|
楼主 |
发表于 2022-11-28 17:00:56
|
显示全部楼层
诗(مثنوى):
يك جوانى بر زنى مجنون بدست ... روز شب بى خواب وبى خور آمدست
一少年对一美人爱的发疯,
他昼夜不眠不食。
بيدل وشوريده ومجنون ومست ... مى ندادش روزگار وصل دست
他是无心的、迷恋的、疯狂的、沉醉的,
可是时光丝毫没有恩赐他与美人谋面。
پس شكنجه كرد عشقش بر زمين ... خود چرا دارد ز أول عشق كين
在世上,倾心爱主之爱使他受尽磨难,
在倾心爱主开端怎就有如此磨难?
عشق از أول چرا خونى بود ... تا كريزد هر كه بيرونى بود
倾心爱主之爱为什么一开始就要倾血,
是为以便使逢场作戏的伪情人逃离。
چون فرستادى رسولى پيش زن ... آن رسول از رشك كردى راهزن
若把使者差于美人之前,
那使者必羡慕嫉妒而破坏捣乱。
ور صبا را پيك كردى در وفا ... از غبارى تيره كشتى آن صبا
如果请和风带信表忠诚,
那和风向灰尘发射了箭(借故完不成使命)。
راههاى چاره را غيرت ببست ... لشكر انديشه را رايت شكست
怀恨的分中没有方法之路(无恨可谈),
参悟的兵马偃了旗息了鼓。
خوشهاى فكرتش بى گاه شد ... شبروان را رهنما چون ماه شد
他参悟的悦心就变得不合时宜了,
他就犹如圆月一样成为了引导夜行人的向导。
جست از بيم عسس وشب بباغ ... يار خود را يافت چون شمع و چراغ
有一夜,因害怕守夜人(巡夜人),他潜入花园(天堂),
他发现自己的导师亮如蜡烛和明灯。
بود اندر باغ آن صاحب جمال ... كز غمش اين در عنا بد هشت سال
在那花园(天堂)中显露着执掌俊美的美人,
若论他的忧伤,他已劳累八年。
سايه او را نبود إمكان ديد ... همچوعنقا وصف او را مى شنيد
在美人的倩影上没有明确的位分(八年里看不到美人的倩影),
仿佛只听见其特征(名)的神鸟(凤凰)。
جز يكى لقيه كه أول از قضا ... بر وى افتاد وشد او را دلربا
从前定的开端与她惊鸿一瞥,
从此后就为她神魂颠倒,为她勾心动魂。
چون درآمد خوش در ان باغ آن جوان ... خود فرو شد يا بگنجش ناگهان
当那少年亲身来到那花园(天堂),
犹如突然投身于美人的宝库。
مر عسس را ساخته يزدان سبب ... تا ز بيم او دود در باغ شب
真主安排了守夜人为近主之阶,
直至因畏惧守夜人,夜间他跑进了花园。
كفت سازنده سبب را آن نفس ... اى خدا تو رحمتى كن بر عسس
那少年说:“那个守夜人是近主之阶!
主啊!求你慈悯那守夜人。
بهر اين كردى سبب اين كار را ... تا ندارم خوار من يك خار را
真主恩赐这个品级,
是因对于任何一个荆刺(任何考验),我都没有小瞧(粗心大意)。”
پس يد مطلق نباشد در جهان ... بد بنسبت باشد اين را هم بدان
在世上没有完全的坏事,
从这方面论,坏事(歹中藏好)也是为了进入花园(天堂)。
زهر ماران مار را باشد حيات ... نسبتش با آدمي باشد ممات
凡是蟒的毒液能保护蟒的生命,
但对于人而言,那就是杀人的毒液。
خلق آبى را بود دريا چو باغ ... خلق خاكى را بود آن مرك وداغ
对于水生动物,大海似花园,
对于陆生动物,大海就代表着死亡和痛苦。
هر چهـ مكروهست چون شد او دليل ... سوى محبوبت حبيب است وخليل
凡是被厌恶的,
如果它是把你引向你所爱之人的一边时,那它就是爱臣和密友。
در حقيقت هر عدو داروى تست ... كيمياى نافع ودلجوى تست
实际上凡道敌是你的良药,点金石,
是你的幸福和悦心。
كه ازو اندر كريزى در خلا ... استعانت جويى از لطف خدا
你因为惧怕敌人把你加害,
才向仁慈的主寻求消灾。
در حقيقت دوست دانت دشمن اند ... كه ز حضرت دور ومشغولت كنند
实际上你的朋友恰恰是你的敌人,
因为他们会使你从真主御前遥远和忙于其它。
如果倾心爱主之人从试验之道朝向了真理时,他害怕并留意任何一个迷误的人来临他,而后从近主中阻止他,因为只要是在路上,担心害怕就形影不离。求真主使我们接续,这是最好的祈求。
|
|